محل تبلیغات شما

صادقانه بگویم، مادربزرگم عزیزترین دگیم بود که از دست دادم. من هر روز، از صبح تا ظهر پیشش بودم و بارها و بارها برایم قصه گفته بود. صدایش را همان سالها فراموش کردم و تنها سیمای زیبا و خندان و موهای بلند و مواجش در خاطرم مانده.

اما صدای گزارشگری که بانگ هشدارش، در تیتر نوشته آمده، صاف و رسا همچنان به گوشم می رسد

این کاری بود که جنگ با من کرد. این قدرت رسانه است که در عمق جانم خانه کرده است.

الان دوباره در وضعیت فوق العاده هستیم.

 

پ.ن. مگر چند بار به دنیا آمده ایم، که این همه می میریم ( گروس عبدالملکیان)

دلهره ی مدام گریختن

باران و سایر قضایا

اگر احوال ما را جویا باشید

عزیز ,بارها ,توجه ,شنوندگان ,فرمایید ,عمق ,بود که ,و بارها ,شنوندگان عزیز ,عزیز توجه ,توجه فرمایید

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دختر یکه رُگـــــا